پارت چهارده

زمان ارسال : ۱۱۶ روز پیش

فرید بدون حرف سری تکان داد و نگاهش را بر روی چهره‌ی ریجینا چرخاند.

او هم شانه‌ای بالا انداخت و لب‌هایش را جلو فرستاد.

در همان حال که فضا در سکوت محض قرار گرفته بود، در کافه باز شد و صدای زنگوله‌ها، بر روی اعصاب ریجینا خط کشیدند.
...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید