پارت هفتاد و دوم

زمان ارسال : ۱۱۱ روز پیش



صفا آهی ازته دلش کشید و زیر لب فحشی حواله روزگاربد کرد.

-با این وضع مالی و معتاد شدنت چطوری بچه دارشدی؟

صوفیا صورتش را با گوشه شالش پاک کرد. زیر ته مانده آرایش هاله سیاهی زیرچشمانش را پوشانده شده بود.

درفکربودم که منم بزرگ شوم اگر در این جهنم زندگی کنم، لقمان مرا به یک معتاد یاقاچاقچی حیوان صفت شوهر می داد.

من در اوهام و ترس هایم غوطه ور بودم، ولی ص

86
20,581 تعداد بازدید
37 تعداد نظر
116 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید