پارت چهل و هفتم

زمان ارسال : ۱۴۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

سریع صداشو صاف کرد و با اخم گفت :
- زیر آلاچیق توی حیاط منتظرتم.

و بعد چپ، چپ نگاهم کرد و رفت.
دستمو گذاشتم روی چهارچوب در و بهش تیکه کردم
- جالب شد.

چند ثانیه همون حالتی موندم و بعد برگشتم اتاقم تا یه لباس مناسب تر برای بیرون رفتن از اتاق و تردد توی حیاط عمارت پیدا کنم.
در کمدو باز کردم و بله...همونطور که قبلا دیدم فقط پیراهن های سفید توی چوب لباسی ردیف شده بود<

453
66,575 تعداد بازدید
582 تعداد نظر
87 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

حانیا بصیری : ۱۰ ماه پیش

سلام، این یک پیام خوش آمد گویی برای شماست😎
امیدوارم از رمان جدیدم خوشتون بیاد وَ مثل همیشه با همراهیتون بترکانید🤭😂
بیاید باز هم کنار هم یه داستان باحال دیگه رو رقم بزنیم❤️🥰💃🏻

وَ
ازتون میخوام قسمت نظرات کامنتای با مزه برام بذارید😂💃🏻

حانیا بصیری : ۸ ماه پیش

بچه ها همونطور که من و سبکم رو می‌شناسید هیچ موقع برای رمانام عکس شخصیت انتخاب نمیکنم اما یه ویدئو و کلیپ های کوتاهی‌ که وایب شخصیت هارو میده براتون تو پیجم استوری میذارم. خواستید اونجا فالو کنید 🌱🤍

حانیا بصیری : ۷ ماه پیش

⭕دوستان توجه کنید ⭕
از این به بعد رمان از حالت سکه ای خارج شده و فقط با خرید اشتراک میتونید بخونید ❤️
و اینکه مرسی از همه ی پیامای قشنگتون ببخشید که نمیتونم تک، تک جواب بدم و خوشحالم که تا اینجای رمان انقدر به دلتون نشسته 💮

حانیا بصیری : ۵ ماه پیش

دوست داشتید توی چنل تلگرامم عضو شید آیدیش هست Hania_basiri
اونجا بیشتر باهمیم❤️

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Zarnaz

    ۲۱ ساله 00

    عالی بود مرسی حانیا جون 💋❤️

    ۵ ماه پیش
  • حانیا بصیری | نویسنده رمان

    😘😘

    ۵ ماه پیش
  • آمینا

    00

    ابهت یه آدمکش رو بردی زیر سوال دختر🤣🤣

    ۵ ماه پیش
  • حانیا بصیری | نویسنده رمان

    😂😂😂

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید