پاناسیا به قلم عاطفه امیرانی
پارت شصت و سوم
زمان ارسال : ۱۸۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 14 دقیقه
قدم برمیداشت. کنار او! قدمهایش با او هماهنگ بود. قدم زدن در کنار او. در ساعاتی نیمه از شبی رویایی!
قدم برمیداشت و جنون تمام تنش را گرفته بود! عشق، تمام رگهای بدنش را میجوشاند و در آنها میرحمانه میخروشید.
قدم برمیداشت و قنج میر ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
دلنیا
۲۶ ساله 00ولی چرا اسمان از ازدواجش ب حیان نگفته وااای دلم واسه الینارز تنگ شده والا بااین حرفا من عاشق حیان شدم رفت زیاد با اسمان نمیتونم بسازم نمیدونم چرا 🥺🥺