پارت نود و ششم

زمان ارسال : ۹۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

***
شب تاریکی بود و جاده بی‌انتها. از آن شب‌هایی که حتی ماه هم در آسمان وجود نداشت. دلش شور می‌زد و تلاش می‌کرد بر ترسش چیره شود. چند روزی بود که تحت فشار رفت و آمدهای مهران، از آرسین بی‌خبر مانده بود.
به دلیل رعایت مسائل امنیتی، با او تماسی نداشت و حتی از تماس با محمدرضا نیز پرهیز می‌کرد. می‌دانست که مهران همه‌جوره او را زیر نظر دارد و دلش نمی‌خواست بار دیگر موجب به خطر افتادن

111
33,935 تعداد بازدید
164 تعداد نظر
141 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.