هدف سخت به قلم زهرا رحمانی
پارت نود و هفتم
زمان ارسال : ۹۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
_ساعت چنده؟
آرسین لبخند کمجانی بر لب داشت.
_چه اهمیتی داره؟
تانیا خمیازهای کشید. خسته ولی مشتاق بود.
_حالت چطوره؟
_الان که عالیام.
نگاهشان در هم گره خورد.
_چرا بیدارم نکردی؟
_دلم نیومد.
ضمن بیان جمله، گردنش را ماساژ داد.
_میتونستم پایین بخوابم یا هر جای دیگهای!
تانیا لبخند زد.
_گفتم که نمیخواستم بیدارت کنم.
دید که آرسین با چهرها
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.