پارت چهل :


پروانه با تمام قوا داد کشید وبغضی که مثل یک میخ در گلویش گیر کرده بود را همراه فریادش بیرون انداخت.
_گمشو بیرون.
حامی بی خبر از همه جا سرش را به معنای نفهمیدن تکان داد.
_چیشده؟
پروانه گوشی را روی پاهای او پرت کرد.
_گمــشو بیرون. همه‌ش تقصیر توئه.
کمربندش را خودش باز کرد ودستگیره درب را به جلو کشید. درب باز شد وحامی سردرگم نمی دانست چه چیزی باعث این حال پروانه ش

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۶ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۳۲ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • پرنیا

    00

    باکی همدست شد؟من ب مهرداد هم مشکوکم

    ۸ ماه پیش
  • فرگل حسینی | نویسنده رمان

    من هم مشکوکم🤣

    ۷ ماه پیش
  • نشمین

    00

    مثل همیشه عالی عزیزم

    ۸ ماه پیش
  • اسرا

    00

    وای شکیب دختردست کی میسپاری ممنون عالی گل دختر😘

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.