پارت سی و نهم :


*****
نگفتی چرا میخوای اون زن‌و پیدا کنی؟
حامی این سوال را پرسید درحالی همه‌ی حواسش به مسیر روبه رو ورانندگی‌اش بود.
_میخوام یه چیزایی رو ازش در مورد خودم بپرسم.
حامی برای ماشین جلویی که یک پژوی نقره‌ای رنگ است وسرعت پایینی دارد بوق میزند. بی وقفه چند بار پشت سرهم!
_چرا باید راجع‌به خودت از اون زن سوال بپرسی آخه. پدرت که بهتر میتونه کمکت کنه.
پروانه گونه هایش

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۷ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۳۵ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Najva

    00

    خوب شد دید براش ناراحت شدم.☹️💔 حامی نکبتی😂 عالی بود ممنون فرگل خانم🌹

    ۱ ماه پیش
  • پرنیا

    00

    آخ جووون ک فهمید 🥰🥰🤪🤪

    ۸ ماه پیش
  • نشمین

    10

    فرگل جان تولدت مبارک البته با تاخیر .چ خوب ک پروانه متوجه شدکم کم داشتم میترسیدم ک پروانه خام حامی شه از این ب بعد بیشتر حواسش به حامی است وگول حامی موزی نمیخوره

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.