شدو به قلم ملیکا کمانی
پارت چهارم :
- مرسی که اومدی کمکم، واقعا نمیدونم چطور ازت تشکر کنم؛ ولی نگو که نباید میرفتم... من مجبور بودم کیارزم، بحث درسمه، درسی که دوسش ...
به وضوح داشت بهانه میآورد و فهم این برای مردی که سالیان سال بود هر حرکت او را از بَر بود، کاری نداشت. پس میان ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
زهرا
00باید رمانی پر از هیجان باشه و با فراز نشیب های فروان