شدو به قلم ملیکا کمانی
پارت پنجم
زمان ارسال : ۱۲۰ روز پیش
- بی من نرو تپش... من که برای کارات "نه" نمیارم؛ بهم بگو!
به سان همیشه جدی و محکم حرف زده بود. حامی و مطمئن؛ اما بی حس! و چقدر دل کوچک تپش از این بی حسی ها یخ کرده بود و ترک خورده بود... حالا اما مدتها بود که دیگر عادت کرده بود. پس تنها لبخند ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
parisa
00میگما ملیکاجون رمانت و قلمت خیلی عالیه ولی چرا اوضا انقدر قاراشمیشه اولش که یه چی دیگه بود😅♥