پارت نود و یکم :



نگاهی به پای یارعلی انداختم که لنگیدنش بهتر شده بود.

- الان دیگه خوبی؟

اخم ملایمی کرد.

- از وقتی از مطب دکتر دراومدیم بیست بار این رو پرسیدی. سه‌تا از بخیه‌ها پاره شده بود که دوباره زد دیگه.

لبخند زدم.

- آخه انگار یهو راه رفتنت خیلی بهتر شده.

اخمش باز شد.

- خوب می‌شه، نمی‌خواد زیاد به اون زخم لعنتی فکر کنی. کلی کارهای واج

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۴۰۲ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم گلی

    00

    فرناز جان اصلا با اون همه علاقه ،شمس برای چی تابان رو غیابی طلاق داده ؟

    ۱ سال پیش
  • فرناز نخعی | نویسنده رمان

    میخونید مریم گلی عزیز. هیچ معمایی باز نشده نمیمونه خیالتون راحت.

    ۱ سال پیش
  • سارا

    10

    یه حسی بهم میگه تهش تابان و علی قراره بهم برسن ... یه جورای این فکت که عاشق های واقعی بهم نمیرسن...🤦 ♀️

    ۱ سال پیش
  • فرناز نخعی | نویسنده رمان

    هنوز خیلی ماجراها در پیش داریم...

    ۱ سال پیش
  • مریم گلی

    10

    شمس بیچاره از اونور آواره شده وتابان از این ور،خیلی دلم میخواد بدونم با وجود طلاق بازم موقعیت ازدواج برای شمس وتابان هست؟ممنونم فرناز جان

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.