پیله ی پروانه به قلم فرگل حسینی
پارت سی و هشتم
زمان ارسال : ۱۹۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 10 دقیقه
*****
پروانه
از ماشین پیاده شده و مقابل ساختمان ایستاد. حامی هم ماشین را چند متر آن طرف تر پارک کرد وخودش را به پروانه رساند. به سلختمان اشاره زد وگفت:
_خونهی مامانت اینجا نیست؟
پروانه یک بله کوتاه گفت وقدم به ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
پرنیا
00پروانه دیوانه 😂😂😂