تعمیرکار به قلم میلاد سرداری
پارت سی و نهم
زمان ارسال : ۱۷۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
بازی منچستر یونایتد تازه تمام شده بود، تیم محبوبش برده بود اما این برد او را خوشحال نمیکرد. روی مبل دو نفره نشسته بود و پاهایش را زیر خودش جمع کرده بود و نگاهش به نقش قالی که زهرهخانم تازه بافته بود و کنج خانه پهن کرده دوخته شده بود.
- آقا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسرا
00معلوم هاله چقدرسختی کشیده ممنون جناب