پارت سی و دوم :

نگاه متعجبم بین چشم‌ها و دست‌هایش به گردش درآمد.
- با تاخیر، تولدت مبارک.
به لحظه نکشید که وجودم را اشتیاق فرا گرفت.
- هدیه‌ی تولدمه؟
چیزی نگفت و بسته را نزدیک‌تر آورد.
بی درنگ آن را از دستش گرفتم. کاغذ کادو را باز کردم و در همان حال با محبت شروع به حرف زدن کردم.
- همون ایمیلی که اون شب برام فرستادی. واسم یه دنیا ارزش داشت. همین‌که از راه دور و بین اون همه مشغله که داش

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۳۲ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.