پارت بیست و هشتم :

از بازگشت کوروش و آن شبی که همگی دورهم جمع بودیم، دو روز می‌گذشت.
نیم ساعتی می‌شود که از کارگاه برگشته‌‌ام و در حال جمع کردن وسایل مورد نیازم برای یک سفر دو روزه‌ هستم.
طبق برنامه‌ ریزی همیشگی‌مان، زمانی که کوروش از سفر برمی‌گردد، برای آنکه کمی او را از حال و هوای دریا و سفر سختی که پشت سر گذاشته است دور کنیم، همگی دور هم جمع می‌شویم و به کلبه‌ی فرهاد و کوروش که در یکی از روس

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۳۶ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.