پایلوت به قلم سمیرا حسن زاده
پارت بیست و نهم :
هر دویشان برایم عزیز و مأمن آرامش هستند.
کارم که به پایان رسید. با حس خوب از آینه دل کندم. موبایلم را از روی تخت برداشتم و پس از خاموش کردن لوستر، گامهایم مرا به سمت تراس کشاند. به محض ورود، گرما را با تمام وجودم لمس کردم. میانِ دمای اتاقم با تراس، زمین تا آسمان اختلاف وجود داشت.
بیتفاوت به هوای گرم، به صندلی حصیری که در گوشهی تراس بود نزدیک شدم. به آرامی روی آن نشستم و چشم انداز