تعمیرکار به قلم میلاد سرداری
پارت سی و هشتم
زمان ارسال : ۱۸۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
- حالا هرچی. لابد برات مهمه دیگه.
جوان با لحنی بیآلایش در آمد که:
- راستشو بخوای عمو جان. یسری چیز میز نوشتم فقط اون تو ذخیره دارم. راستش کلی تلاش کردم الان که به یه نتیجهای رسید، ولی درست تو حساسترین موقع این هارد بیصاحاب خراب شد.< ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مریم گلی
00آقای سرداری همیشه به نیمه پر لیوان نگاه کنید تا همیشه به امید خدا اتفاق های خوب براتون بیافته ،مثل نویسنده داخل رمان، ممنونم بابت رمان زیباتون