پارت چهل و هشتم :

***

آخر ماه رسیده بود و امروز آخرین روزی بود که فاطمه بخش داخلی بود. نمی‌دانستم بعدش کجا می‌رود و قطعاً اگر امروز را از دست می‌دادم، دیگر دستم بهش نمی‌رسید. اعصابم این روزها حسابی خرد بود؛ دختره‌ی دیوانه پاک بین‌مان را به هم زده بود. احمد پایش ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.