پارت صد و چهل و یکم

زمان ارسال : ۱۵۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

ولی حالا می‌فهمید منظور از آن جمله چه بوده؟ یک نفر تلاش داشته تا قلبِ گیلدا را به دست آورد و خود را تبدیل به خوناشام کند.
یک نفر که می‌دانسته گیلدا خوناشام است و قصدِ جانِ او را داشته است.
طاها پیشِ پای او زانو زد و این‌بار کفری صدایش را کمی بالا برد:
-واسه چی لال شدی پسر؟ حرف بزن دیگه؟ دختره هنوز بیمارستانه یا ترخیص شده؟
باربد گیج و گنگ نظری حواله‌ی پدرش کرد:
-هان؟

749
88,657 تعداد بازدید
282 تعداد نظر
293 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید