پارت هشتاد و سوم

زمان ارسال : ۱۱۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

_دیر رسیدی!

در سایه روشن غروب، بالاخره پیدایش کرده بود. کلبه‌ای جنگلی می‌مانست که به سختی به اندازه‌ی زندگی یک نفر فضا داشت. در و دیوارهایش فرسوده و خودش هم متروکه به نظر می‌رسید. نفسی عمیق کشید. نمی‌دانست چه حسی دارد. هم خوشحال بود و هم نگران ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.