هدف سخت به قلم زهرا رحمانی
پارت هشتاد و دوم
زمان ارسال : ۱۱۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
مهران چشمانش را باز کرد. آفتاب تا نیمههای اتاق را روشن کرده بود. هنوز هم احساس خستگی میکرد؛ اما در آن اتاق و تخت غریبه، خوابیدن بیش از این جایز به نظر نمیرسید. بوی غذا، شامهاش را تقویت کرد. در جایش نشست و پیرهن آویزان شده کنار تخت را به تن کرد. ز ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ساناز
00❤️❤️❤️