هدف سخت به قلم زهرا رحمانی
پارت هشتاد و یکم :
آن شب، مانند شبهای پیش از آن اتفاق سپری شد. مهران دوباره در قالب جدی خود فرو رفته بود و تانیا نیز تمام مدت رسمی رفتار میکرد. مقدار زیادی از فایلها را مورد بررسی قرار دادند و تانیا نکات یکایکشان را یادداشت کرد.
هر موقع حس خستگی میکردند، دست از کار میکشیدند و با وقفهای متشکل از استراحت و خوردن دمنوش یا قهوه، مجددا به کار بازمیگشتند.
مهران نوشیدنیها را آماده میکرد و
ساناز
00❤️❤️❤️❤️