پارت هفتاد و هشتم :

در طی دو هفته‌ی آینده، پر کارترین روزهای زندگی تانیا رقم خورد. رفت و آمد اقوام و زنده‌نگه‌داشتن یاد مادرش از یک سو؛ و کار شبانه روی پروژه‌ی تمام شدعه‌ی پدر جهت بیرون کشیدن ریز جزئیاتش، آن هم به همراه مهران از سوی دیگر، ریتم زندگی‌اش را به کل دگرگون کرده بود.
به دلیل حساسیت موضوع، تلاشش بر این بود که روزانه تنها در ساعات تنهایی به بررسی دقیق فلش بپردازد و مهران نیز شب‌ها به او سر م

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۱۹ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
  • ساناز

    00

    💋💋💋

    ۵ ماه پیش
  • زهرا رحمانی | نویسنده رمان

    ❤️❤️

    ۴ ماه پیش
  • مریم گلی

    00

    الان یعنی مهران عاشق تانیا شده ،چه زود مردها با از دست دادن همسرشون کنار میآن ،واقعا توقع نداشتم اونم از کسی که مجرده و خودشم کماپیش میدونه از آرسین خوشش میاد ممنونم نویسنده جان

    ۷ ماه پیش
  • زهرا رحمانی | نویسنده رمان

    مهران دنبال جایگزین می‌گرده یا شاید هم نه! و هدف دیگه‌ای داره😍😂

    ۷ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.