پارت بیست

زمان ارسال : ۱۱۹ روز پیش

چاله‌ی نفسش گیرِ حرف‌های برادر شد و تنفس دشوار؛ کمرش از درد طعنه‌های برادر خم شد و او برای شانه خالی کردن از بار آن همه حرف سنگین، گوشه‌ی تخت مملو از قالی جُلوس کرد.
- کاخ بهشتی رو به کوخ پایین ده ارجح دونستی و دست قناعت رو از پشت بستی.
آب شد و در دل زمین فرو رفت؛ طعنه‌های کرمعلی تمام وجودش را به آتش کشید و از شرمساری در حوض آب یخ انداختش. دیگر تاب نیاورد. با عجز ناله سر داد:
- به

86
12,285 تعداد بازدید
8 تعداد نظر
23 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید