طلوع سرد به قلم حنانه بامیری
پارت پنجم
زمان ارسال : ۱۸۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
ضخامت قالی به اندازۀ بند انگشتی در دستکش بود. کرمعلی زیلو را روی میز آهنی کارش پهن کرد و با هر بار اصابت دستش بر بدنۀ میز صدایش در فضای کوچک حجره پژواک مییافت، به سقف چوبین میخورد و مانند بومرنگ بر گوش کرمعلی و ماهمنیر فرو میرفت.
- همین رو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما