پارت چهل و چهارم :

از فهمیدن اینکه فرهود داره نزدیکمون میشه دستپاچه شدم و گفتم :
- من الان چیکار کنم؟
لئون یقه لباسشو مرتب کرد و با صدای آروم گفت :
- هیچی... هیچ عکس العملی لازم نیست نشون بدی.
- اگه بیاد جلومم همینطوری بی حرکت باشم؟
نگاهی بهم انداخت و بعد سکوت کوتاهی گفت :
- اون موقع باید از پلن بی استفاده کنیم؟
- چی؟
یک قدم مونده به اینکه فرهود نزدیکم بشه خانم جعفری بلند شد و سریع

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۵۰ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    00

    لئون عجب کلکی هستیا پلن بی طراحی کردی😅😅😅مرسی عزیزم بابت پارت.فدای سرت دیر شده

    ۸ ماه پیش
  • مریم گلی

    00

    الهی برای فرهود بمیرم ،بوی قلش به مشامش خورده ودنبالش اومده ،برادر یعنی فرهود ،ناپدری یعنی بابای فرشته ،ممنونم حانیا جون

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.