مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی
پارت پنجاه و ششم :
معین دست فریال را از زیر میز رها کرد و تنش را عقب کشید. فریال خط نگاه مرد را که دنبال کرد، به پدر و برادرش رسید. داشتند با قدمهای محکمی از میان میزها عبور میکردند و عطا گاهی مکث میکرد تا با یک مشتری صحبت کند. فریال آب دهانش را بلعید و از ته قلب آ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فاطی
00آخه من موندم طرف معینو بگیرم یا عطا چیکار کنمممم😅😰😥