پارت پنجاه و ششم

زمان ارسال : ۷۲ روز پیش

معین دست فریال را از زیر میز رها کرد و تنش را عقب کشید. فریال خط نگاه مرد را که دنبال کرد، به پدر و برادرش رسید. داشتند با قدم‌های محکمی از میان میز‌ها عبور می‌کردند و عطا گاهی مکث می‌کرد تا با یک مشتری صحبت کند. فریال آب دهانش را بلعید و از ته قلب آرزو کرد که پدرش، معینِ مهربانش را نرنجاند! با نزدیک شدن عطا هر دو به احترامش بلند شدند. معین به چهره‌ی او کمی خیره ماند... اعتماد به نفس از سر و

850
103,358 تعداد بازدید
4,973 تعداد نظر
93 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

آزاده دریکوندی : ۲ ماه پیش

❌توجه❌
بیست و چهار ساعت پس از رایگان شدن آخرین پارت مونالیزا، تمام پارت‌های این رمان دوباره به حالت وی‌آی‌پی بر می‌گردن.
با احترام
نویسنده‌ی رمان

آزاده دریکوندی : ۱ ماه پیش

🔴 مونالیزا رو چجوری سریع بخونم؟🤔
با خرید اشتراک! روی «درخواست عضویت» بزنید یک پیام خودکار حاوی شماره حساب و هزینه‌ی اشتراک براتون میاد. بعد از واریز، تاریخش رو در جواب همون پیام بنویسید و شما فورا و مستقیم عضو می‌شید... بعد می‌بینید که تمام پارت‌ها براتون به رنگ سبز درمیاد و بدون محدودیت می‌تونید رمان رو بخونید.
🔴 حالا اگه نخوام هزینه بدم چی؟🤔
ما نویسنده‌ها زحمت می‌کشیم ولی خب...
اگه به هر دلیلی نتونی حق اشتراک رو بپردازی باید فیل‌ترشکن روشن کنی و بابت هر یه دونه پارت یه تبلیغ ببینی تا پارت برات باز بشه؛ اما یادت نره با این روش فقط می‌تونی هفته‌ای هفت تا پارت رو بخونی و اگه توی یه روز هفت تا پارت خوندی باید صبر کنی هفت روز بگذره. گاهی هم کلا نمی‌تونی سکه بگیری.
🔴 اگه فیل‌ترشکن نداشته باشم چی؟🤔
هفته‌ای یه دونه پارت رایگان می‌شه و در نتیجه هر هفت روز می‌تونی یه دونه پارت بخونی.
✅توجه:
دوستانی که رمان رو بدون پرداخت اشتراک می‌خونن (از طریق سکه می‌خونن یا از طریق رایگان) اگه رایگان می‌خونن اما نه کامنت می‌ذارن نه لایک و نه افزودن کتابخونه؛ من رضایت ندارم💚

آزاده دریکوندی : ۱۳ ساعت پیش

#اطلاعیه_پارت_نودوسوم_مونالیزا
💚💚💚
خوش اومدید به پارت جمعه مون😍
1️⃣ممنونم از دوستانی که در پارت قبلی برای کامنت ها مشارکت داشتن😍 متاسفانه فعلا فرصت پاسخگویی رو پیدا نکردم و حتی ذهن فعالی برای اطلاعیه نویسی هم ندارم😅
این روزا شدیدا مشغول تایپ اواخر رمان مونالیزا هستم. تایپ تموم بشه که فقط ویرایش بمونه....
و نکته ای بخوام بهتون بگم که در اواخر دژاوو هم بهتون گفته بودم!
نویسنده ها معمولا انسان های افسرده ای هستن چون همیشه توی دنیای دیگه ای مشغول زندگی هستن و خیلی فرصت نمی کنن به دنیای حقیقت برگردن و هر زمان هم بر می گردن واقعا حال بدیه!
معمولا اینطوریه و حالا من طبق معمول همیشه به اواخر یک رمان رسیدم و دارم مراحل افسردگیِ این پایان رو از سر می گذرونم.
یه سری توی تلگرام بهتون گفته دیگه... اینکه این پایان نوشتن چه دلایل عذاب آوری داره... خداحافظی با کاراکترها و استرس نوشتن یک پایان مناسب!
2️⃣❌بیایم سراغ این پارت❌
همه مون چقدر منتظر بودیم این پارت رو ببینیم و بالاخره اتفاق افتاد. حقیقتا خودم خیلی جا خوردم از جوابی که عطا به معصومه داد🙈
از رمان دژاوو فریال عاشق گل نرگس هستش! توی پارت بیستم رمان در رویای دژاوو ما یه سکانس داشتیم که فرهاد واسه فریال گل نرگس می بره مزونش تا باهاش آشتی کنه چون این گل رو دوست داره!
و توی مونالیزا هم همچنان به این گل علاقه داره و معینی که مدام همین یه گل رو براش میاره😅 حالا یه چیزی درمورد این پارت بهتون بگم!
این عادت رو من فکر کنم خیلی از آقایون داشته باشن احتمالا! همسر خودمم همینطوریه... اون اوایل که تازه ازدواج کرده بودیم این مورد به شدت بین ما روال بود. می اومد خونه مثلا هفت هشت تا بستنی می اورد همه شون چوبی شکلاتی! چون من دوست داشتم... هیچگونه تنوعی نمی داد هرگز! اوایل اوکی بودم ولی بعدش واقعا دیگه پوکر فیس می شدم.
یه سری روی زبونم اومد که من فلان مدل بیسکویت رو دوست دارم... از اون پس شاباش بیسکویت بود که روی سرم می ریخت😂😂
یه سری گفتم ببین من طلا هم دوست دارم هااا این یکی رو نمی دونم چرا خودشو می زنه به اون راه😐
یه اشتراک شخصی دیگه ای که با این پارت دارم این بود که همسر منو هم به دلایلی نسبتا مشابه نذاشتن خواستگاری رو بیاد🤣 گفتن مگه حرفی هم براتون مونده؟ همدیگه رو هم که دیدین😐 واقعا نذاشتن بیاد

آزاده دریکوندی : ۱۳ ساعت پیش

3️⃣✅سوالات این پارت✅
۱شرط عطا چی می‌تونه باشه؟

۲آیا موضوعی لابه‌لای رمان مونده که براتون سوال شده و هنوز بهش نرسیدید؟
بچه‌ها این مهمه! لطفا اگه توی ذهنتون چیزی هست بهم بگید چون دارم پارت‌های پایانی رو می‌نویسم در نتیجه اگه سکانسی می‌خواید یا اگه کاراکترهایی رو توی یک کادر می‌خواید بهم بگید که اوکی کنم😅 (این سوال برای جذب پیشنهادهای شماست)

۳شما صیغه‌ی محرمیت رو چقدر توی دوران نامزدی قبول دارید؟

۴شما چقدر براتون اوکی بود که معین خواستگاری نیاد؟ براتون عجیب و نشدنی بود یا فکر می‌کنید گاهی این شرایط پیش میاد که داماد شخصا حضور نداشته باشه؟

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Roghayyeh

    00

    ای جاااان ابهت😍به نظر من که عطا کاملا حق داره

    ۱۲ ساعت پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    آره حق داره خیلی هم حق داره و معین هم طفلی بد جایی عاشقه🥺

    ۲ ساعت پیش
  • نیلوفر سامانی

    00

    بیچاره فرهاد هم باید به خاطر فریال حرف بشنوه هم مرتضی😂 البته معین طفلی هم گناه داشت🥲💔

    ۷ روز پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    وی همواره دیوار کوتاه پدر خویش می‌باشد😅

    ۶ روز پیش
  • منیر

    00

    بیچاره معین، چقدر دلم براش سوخت. تخم جن🤣🤣

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    معین خیلی گناه داشت این پارت... کلی خجالت کشید🥲 عطای بی ادب🙈

    ۲ ماه پیش
  • Zahra

    ۲۵ ساله 00

    خب من واقعا به عطا حق میدم معین خیلی اشتباه کرده هم درمورد نگفتن طلاق هم اینکه زودتر میومد با عطا صحبت میکرد خیر سرش چهل سالشه باید با تجربه تر رفتار میکردنباید به حرف فریال گوش میکرد

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    خیلی اشتباه کرده💔💔 به خاطر همینم عطا مدام بهش گفت تو محتاط نیستی😩 و واقعا نظر خودمم اینه که نیست 🥺 می‌دونی؟ عشق آدم رو کور می‌کنه سن و سال هم نمی‌شناسه

    ۲ ماه پیش
  • ایلما

    00

    آزادجون رمان واسه من بالا نمیاد برای همین دیرمیتونم نظربدم الانم اطلاعیه رو ندارم روصفحه 🥺🥺🥺😢😢

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    اطلاعیه شاید مهلتش تموم شده بوده و خودکار حذف شده🤔 ولی رمان چطوری برات بالا نیومد؟ پس چجوری درمورد پارت نظر دادی؟😧

    ۲ ماه پیش
  • ایلما

    00

    چون بعدن برام بالا اومد بسختی ☹️

    ۲ ماه پیش
  • هانا

    00

    دلم واسه معین سوخت آقا معین کیف کردی از اخلاق عطای معروف کم کم مثل ما باهاش آشنا شی عاشقش میشی فرهاد بیچاره امشب بخاطر مرتضی و معین باید تنبیه شه ولی فرهاد میرزا از بس پررو تشریف داره خم ب ابرونمیاره

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    واقعا حق گفتی😂 انقدر پروئه که اصلا براش مهم نیست😂 البته دیگه عادت کرده واسه هرچیزی به باباش جواب پس بده🤭

    ۲ ماه پیش
  • ایلما

    00

    خدایا عطا چ رفتار زشتی با معین کرد واقعا خجالت کشیدم دلم براش سوخت🥺🥺همیشه عصبی این بشر بااینکه حق داره آینده دخترشه ولی ن اینجوری خیلی شورش و دراورد😐😐🤦 ♀️😒

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    واقعا همیشه عصبیه🤦 طفلی معین😩... به هرحال اگه می‌خواد دوماد مظفری‌ها بشه باید از همین الان عادت کنه به برخورد پدر زن

    ۲ ماه پیش
  • شاپرک

    00

    عالی ،عالی.مثل همیشه❤️.عاشق دیالوگای عطام😂

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    عطا یه بی‌تربیتِ عصبیِ بامزه‌اس🤭

    ۲ ماه پیش
  • رویا (فن ...)

    00

    منی که فردا امتحان ریاضی دارم اما به این فکر میکنم که معین قراره چه راه و روشی پیشه کنه تا معادلات عطا به هم بریزه ؟ رسم شکل ؟ محور ؟ یا شایدم جدول تناسب بکشه تا ثابت کنه برای فریال مناسبه ! 😂🤷 ♀

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    انتگرال 😩

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    عطا غول مرحله آخره😅

    ۲ ماه پیش
  • الناز

    00

    دیگه عطا بیش از اندازه در صحبت کردنش با معین زیاده روی میکنه خوب که خودشم عاشق سحر شده و با مادرش جنگیده تا به سحر رسیده

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    یه چیزی درمورد آقایون بخوام بهت بگم که همه‌شون عقیده دارن خودشون با همه فرق دارن و بهترینن🙄 الان عطا در نظر خودش، رو دستش نیومده😂

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    یه چیزی درمورد آقایون بخوام بهت بگم که همه‌شون عقیده دارن خودشون با همه فرق دارن و بهترینن🙄 الان عطا در نظر خودش، رو دستش نیومده😂

    ۲ ماه پیش
  • پرنیا

    00

    آی معین قشنگم🥺🥺 ولی کیف کردی عطاهم تحت تاثیر مظلومیت معین قرار گرفت یا ن 😍 فرهاد واقعا ک بیچارس

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    آره قرار گرفت ولی اجازه نداد قرار بگیره🤭😅 خدا می‌دونه معین چند کیلو کم کرد توی این چند دقیقه🥲💔

    ۲ ماه پیش
  • آمینا

    00

    بیچاره فرهاد قراره جای فریال هم کتک بخوره. فرهاد امشب دیگه چوب خطت پرشده اون از آوردن مرتضی اونم از دعوت بهویی معین 😅😅جفت پدرسوخته ها😅عطا خیلی جلو معین آبروداری کرد نگفت کره خر🤣🤣مرسی آزاده جونم🥰

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    واقعا خیلی تحت فشار بود که نگفت😂 الان می‌ره خونه بهش می‌گه یکمی راه نفسش باز می‌شه🤣🤣

    ۲ ماه پیش
  • آمینا

    00

    فریال رو دیده میدونه چقدر احساساتی و مهربون وباذوقِ باکمترین چیزها ذوق میکنه. اتفاقا معین بلدِ دل فریالِ ولی جرئت نمیکنه به عطا بگه وگرنه از خشتک آویزونش میکنه😅😅😅

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    🤣🤣🤣🤣 واقعا خدا می‌دونه چه بلایی سرش بیاد... همین الانشم که گفت به دخترت علاقه دارم چشم چرخوند ببینم کسی نگاهشون می‌کنه یا نه... آقای احمدی هر کی هستی،هرچی هستی دمت گرم معین رو نجات دادی🤣

    ۲ ماه پیش
  • Prya

    00

    1-خیلی موافقم با حرفاش به هر حال پدره ونگران ۲-تا اینجا که شانسی ندارن حالا شاید معجزه شد اون لا به لا🥲۳-مگه میشه نگفته باشه؟!دیگه فریال در این حدسادس؟! ۴-بیشتر مخالفت میکنه😂😐

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    درمورد سومی اونی که توی پرانتز نوشتم سوالی نبود، خبری بود🤭 فریال دلیل جداییش رو می‌دونه. سال گذشته که معین بهش گفت جدا شده... چون به دلش نشسته بود بهش گفت یه مدت باهم باشیم من شناخت پیدا کنم

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    کلا به خاطر همین که فریال شناختی داشته باشه معین اوکی داد وگرنه بچه مثبتیه(بود)

    ۲ ماه پیش
  • Prya

    00

    ای جااانم جذبهههه ای جانم عطاااا دمش گرم واقعا ینی اگه این کارو نمی کرد که عطا نبود😂😂😂دهن جفتشون سرویسه فرهادو فریال

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    واقعا هم اگه این کارو نمی‌کرد عطا نبود🤭 پارت بعدی ببینیم که گوش فرهاد و فریال را بپیچاند این بابا عطا🥸

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید