تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت صد و هشتاد و ششم
زمان ارسال : ۱۷۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
من خیلی زود داشتم در برابر او وا میدادم. صدرا مثل ارتشی که یک قلعه را از درون تسخیر کرده باشد، با سیاست هجوم آورده بود. میدانستم تمام مقاومتم حکم همان تقلای بینتیجهی آخر را دارد. نهایتش میتوانستم به او جواب رد بدهم و او را از خودم برانم در حالیکه دلم را هم به غنیمت میبرد.
سریع هندزفری زا نصب میکنم. قصد ندارم صدای محکم و واضحش را با ولوم پایین از کیفیت بیاندازم. گوشی را به ه
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
فاطمه اصغری | نویسنده رمان
به اون قسمتا هم میرسیم. 🥰🥰🥰🥰
۶ ماه پیشسیتا
00فقط مامانش اگه می فهمید چرا ابرو هاش به فنا میرفت 😉
۶ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
😅😅😅😅🥰
۶ ماه پیشستاره
۲۰ ساله 00ای جانم استرستم قشنگه آواخانوم😇،صدراکارکرده که همه جاهست نمیشه ازش دل بکنی😂 دل باختی شدیددد😍
۶ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
👌👌🥰دقیقا. دل دخترم رفته🥰
۶ ماه پیشZahra.s
00دلم شور میزنه
۶ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
بابت چی؟ از سمیر میترسید؟😉
۶ ماه پیشAa
00صدرا حسابی دلشو برده😉👏🌹
۶ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
دزد دانا میکشد اول چراغ خانه را😉😉❤️
۶ ماه پیشآلما
50رمان به شدت قشنگیه من عاشق قلمش شدم فقط تا غرق رمان میشم پارت تموم میشه😭
۶ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
عزیزمممم🥰🥰🥰
۶ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
پارتهامون که طولانیه 😊😊🥰
۶ ماه پیشیانا
50آوا ،سخت دل سپرده به صدرا اما این صدرا نمیدونه ،عجب دلی برده از آوا این وسط جای پروین خالیه بزنه تو بًرجک صدرا،خانم اصغری نمیدونم چرا دلم داره براشون شور میزنه!!!(اتفاقی نیافته) 🥰👰🤵👏👏
۶ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
بعیده صدرا اجازه بده کسی عشقش رو که به آوا داره خراب کنه.😊😊😇
۶ ماه پیش
آ
۳۳ ساله 00واقعا کار صدرا عالی بود دردل بردن آوا امیدوارم زود مراسم عقدوعروسی رو بنویسین فقط این پارت رو دیرخواندم واقعا به قول آوا معتاد پارت ها شدم