تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت صد و هشتاد :
دلش میخواهد خودش ساکت بماند اما آوا با این صدای خمار برایش حرف بزند. میداند بیدار نگه داشتن او وقتی که باید صبح زود بیدار شده و سر کار برود صورت خوشی ندارد، اما دست خودش نیست. نمیخواهد گوشی را قطع کند.
- تو خسته نباشی. من که از مهمونی دارم برمیگردم خسته نیستم.
- خوش به حالت. من رسیدم خونه خوابیدم.
- این چند روز فشار کاری رو بیشتر کردی. خودتم پا به پای بقیه کار میکنی.
- خ
مطالعهی این پارت حدودا ۴ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۳۴ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
یانا
20این صدرا میخواد مسافرت بره با آوا ، ای بابا اول بیا برو خواستگاری میخوام از دست صدرا سر خودمو بزنم دیوار والا
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
😅😅🌺
۸ ماه پیشاسرا
10اواسیگنالش چقدرضعیف یااینکه نمیخادباورکنه صدرادوستش بداره ممنون خانمی😘
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
فهمیده. میخواد فرار کنه از این حس.❤️
۸ ماه پیشآلما
00لطفا تعدادپارت ها یا طول پارت هارو زیاد کنین
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
حجم پارتها سه برابر حجم استاندارده.
۸ ماه پیشمرجان
00رفتار صدرا از روز اولی که آوا برای بازسازی اتاق کار همایون اومده، فوق العاده تابلوهست و بارها نشون داده به چیزی فراتر از یه دوستی ساده فکر می کنه،چرا آوا آنقدر دیر گیر شده،شایدم داره خودشو گول می زنه
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
آوا پر از ترسه و مدام داره خودش رو سانسور میکنه.
۸ ماه پیشستاره
۲۰ ساله 00ای جانم چقدقشنگ ومتینن این دوتا،یادایامی افتادم بسی زیبا🤩🩵💚😍🥰
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
دلتون سبز🌺🥰
۸ ماه پیشZahra.s
00😈😈😈
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
❤️❤️
۸ ماه پیشAa
10👏😉🌹
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
🥰🥰
۸ ماه پیشفاطمه
30عزیز چرا اینقدر پارت کم شده من دیگه یواش یواش دارم دیونه میشم
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
کم؟؟!
۸ ماه پیش
سیتا
10صدای آوا معلوم نیست موقه ای که خوابش میاد چطوری هست که هم سمیر خوشش میومد هم صدرا 🤔