ما ماندیم و عشق به قلم مرضیه نعمتی
پارت هفتاد
زمان ارسال : ۱۰۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
بهار در حال درست کردن غذا به عباس که داشت هویج پوست میکند گفت:
ـ خب بنده خدا حق داره! خیلی برای یه زن سخته بخشیدن مردی که بهش خیانت کرده!
ـ فکر کنم دلش یه کمی نرم شد.
ـ منم همین فکر رو میکنم.
و به دنبال حرفش برگشت و شعله زیر قابلمه را کم کرد. عباس به حرکات آرام بخش او نگاه کرد. موهایش را از بالا دم اسبی کرده بود و آنقدر خواستنی شده بود که جز در آغوش کشیدنش خواستهای نداش
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
اسرا
10وای مجتبی چقدرشنگول شد🙏💞💋