پارت پنجاه و پنجم

زمان ارسال : ۱۲۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه



فصل 28
عباس در حالی که دست بهار را در دست داشت از پشت ویترین طلاها و جواهرات به گردنبندها نگاه می کرد و لبخند می زد:
ـ پسند کردی؟
بهار میان سه گردنبند مردد بود. همانطور که به آنها زل زده بود با انگشت به عباس نشانشان داد و گفت:
ـ بین این سه تا موندم.
عباس گردنبندها را مقایسه کرد و گفت:
ـ این یکی قشنگ تر نیست؟
بهار به گردنبند ظریفی نگاه کرد و فهمید سلیقه عباس چ

378
94,063 تعداد بازدید
451 تعداد نظر
71 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ۰۰

    00

    چقدر مردم ما پول پرست شدن و این رمان هم یه نمونه ازش،که رفتارشون قبل و بعد پیدا شدن باباش و پولدارشدنش،متفاوت هست. واقعا برا افرادی مثل اینها متاسفم اما یه حقیقت تلخ جامعه است

    ۲ ماه پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    👌🌹

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید