ما ماندیم و عشق به قلم مرضیه نعمتی
پارت پنجاه و پنجم
زمان ارسال : ۱۲۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
فصل 28
عباس در حالی که دست بهار را در دست داشت از پشت ویترین طلاها و جواهرات به گردنبندها نگاه می کرد و لبخند می زد:
ـ پسند کردی؟
بهار میان سه گردنبند مردد بود. همانطور که به آنها زل زده بود با انگشت به عباس نشانشان داد و گفت:
ـ بین این سه تا موندم.
عباس گردنبندها را مقایسه کرد و گفت:
ـ این یکی قشنگ تر نیست؟
بهار به گردنبند ظریفی نگاه کرد و فهمید سلیقه عباس چ
۰۰
00چقدر مردم ما پول پرست شدن و این رمان هم یه نمونه ازش،که رفتارشون قبل و بعد پیدا شدن باباش و پولدارشدنش،متفاوت هست. واقعا برا افرادی مثل اینها متاسفم اما یه حقیقت تلخ جامعه است