پارت صد و هفتاد و ششم

زمان ارسال : ۱۱۳ روز پیش

آذین تخمه‌ی درون دستش را یه طرفم پرت می‌کند.
- خوب منم داشتم همینو می‌گفتم، جرم دادی.
- همین بود دیگه؟
- حالا یکم کلماتم فرق داشت. اصل مطلب که همین بود عشقم.
از کنار هلن بلند می‌شوم و روبرویشان روی زمین می‌نشینم.
- خدایی برام سواله، کی وقت کردین شماره بدین، شماره بگیرین، قرار بذارین.
- سختش همون شماره دادن بود. پرسید من هم کار طراحی می‌کنم یا نه، بعدش شماره‌مو گ

1428
457,744 تعداد بازدید
2,171 تعداد نظر
239 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • نجوا

    00

    سلام محظر نویسنده من از چه راهی می توانم ادامه ی رمان رابخونم ممنون

    ۳ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    سلام عزیزم. میتونید در تلگرام فایل کامل رو خریداری کنین. @...._..

    ۳ ماه پیش
  • سیتا

    00

    حالا که مینو ازدواج کرده سمیر هم میره دنبال زندگیش اگه دوباره نخواد مزاحم آوا بشه

    ۴ ماه پیش
  • اسرا

    20

    ممنون عالیه ومینوعجب کاری میکنه امیدوارم زندگی سمیرخوب بگذره

    ۴ ماه پیش
  • یانا

    00

    هرچه داستان جلوتر میره پخته تر وآگاه آوا داره پیش میره

    ۴ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید