تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت صد و هفتاد و چهارم :
حساب و کتاب کارهایم را از همان ابتدا داشته باشم تا اگر جایی، رقمی بالا و پایین شد شوکه نشوم. کار و بار را کناری گذاشته و کمی هم در مورد خانوادهی خودش و خواهرش برایم حرف میزند. این حرفهایش کمی برایم عجیبند. آن هم وقتی من تمامشان را آنقدر که باید میشناسم. دیگر لزومی به شناختن عمیقشان و دانستن خلق و خو و رگ خواب هر کدامشان نمیبینم. باز هم در سکوتی محترمانه و گاهی همراهیهای تک کلم
مطالعهی این پارت حدودا ۷ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۴۲ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
فاطمه اصغری | نویسنده رمان
❤️❤️🌺
۸ ماه پیشاسرا
10بااینکه ظهرکامنت گذاشتم ولی بازهم میذارم چقدروحشتناک بودلحظه که فکرمیکردسمیربازآمده سراغش وآقاشهریارخیلی صدرابالابالامیبره
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
😊😊😊😊من هم از خوندن پیامای شما غرق لذت میشم. حتی اگه تکراری باشه.😘🌺
۸ ماه پیشهستی
00خیلی عالی بود نویسنده جان خدا قوت ❤️
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
❤️❤️❤️ زنده باشید دوست عزیز.
۸ ماه پیشیانا
00از ادمای باسیاست اما درست خوشم میاد
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
❤️❤️❤️❤️
۸ ماه پیشالناز
10ممنون عالی قلمت پایدار
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
❤️ برقرار باشید عزیزم.
۸ ماه پیشسیتا
10خوب بود تشکر نویسنده
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
❤️زنده باشید.
۸ ماه پیش
Zahra.s
00عالی