تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت صد و هفتاد و چهارم
زمان ارسال : ۱۲۴ روز پیش
حساب و کتاب کارهایم را از همان ابتدا داشته باشم تا اگر جایی، رقمی بالا و پایین شد شوکه نشوم. کار و بار را کناری گذاشته و کمی هم در مورد خانوادهی خودش و خواهرش برایم حرف میزند. این حرفهایش کمی برایم عجیبند. آن هم وقتی من تمامشان را آنقدر که باید میشناسم. دیگر لزومی به شناختن عمیقشان و دانستن خلق و خو و رگ خواب هر کدامشان نمیبینم. باز هم در سکوتی محترمانه و گاهی همراهیهای تک کلم
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
فاطمه اصغری | نویسنده رمان
❤️❤️🌺
۴ ماه پیشاسرا
10بااینکه ظهرکامنت گذاشتم ولی بازهم میذارم چقدروحشتناک بودلحظه که فکرمیکردسمیربازآمده سراغش وآقاشهریارخیلی صدرابالابالامیبره
۴ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
😊😊😊😊من هم از خوندن پیامای شما غرق لذت میشم. حتی اگه تکراری باشه.😘🌺
۴ ماه پیشهستی
00خیلی عالی بود نویسنده جان خدا قوت ❤️
۴ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
❤️❤️❤️ زنده باشید دوست عزیز.
۴ ماه پیشیانا
00از ادمای باسیاست اما درست خوشم میاد
۴ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
❤️❤️❤️❤️
۴ ماه پیشالناز
10ممنون عالی قلمت پایدار
۴ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
❤️ برقرار باشید عزیزم.
۴ ماه پیشسیتا
10خوب بود تشکر نویسنده
۴ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
❤️زنده باشید.
۴ ماه پیش
Zahra.s
00عالی