مردمک سفید به قلم سحر حاجیوند
پارت دوازده
زمان ارسال : ۱۶۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
سمآء برای دیدن اثری که از آن حرف میزدم خم شد، دستی جای رد انگشتر کشید و گفت:
-مثل اینکه.
مردد بودم از گفتنش اما گفتم.
-یعنی، یعنی کسی تو زندگیم بوده؟
بدون ذرهای درنگ در جوابم گفت:
-نمیشه دقیق گفت. هرچ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مریم گلی
10نویسنده جان میشه خواهش کنم پارت ها رو یه مقدار طولانی تر بنویسی تا میخوایم بریم تو بحر داستان تموم شده ،من رمانتونو دوست دارم ،موفق باشی سحر جان