پارت یازده

زمان ارسال : ۱۷۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

مهسا سر بلند کرده و نگران به چشمهای قرمز دخترش چشم‌می دوزد.لاغر شده و طراوت قبل را ندارد.چند سالی ست به واسطه خوابهایش یک شب خواب ارام ندارد.شتابزده سمت او می رود و بازوی لختش را لمس می کند.

-قربونت برم بازم خواب دیدی که انقدر آشفته ای؟!قرص ها ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.