پارت نوزده

زمان ارسال : ۲۹۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

وحشت‌‌زده به طرف در دویدم تا فرار کنم اما آتش به طرفم هجوم آورد و مجبور شدم عقب بروم! نفسم تنگ شده بود و به سرفه افتاده بودم. راه عبور کاملاً به رویم بسته شده بود. من در میان این شعله‌‌های بی‌‌رحم زندگی‌‌ام را از دست می‌‌دادم و به زودی به پدر و مادرم ملحق می‌‌شدم. اشک چشمانم را می‌‌سوزاند و فریادهای تضرع‌‌آمیز خودم را می‌‌شنیدم:
ـ کمک! کمکم کنید! یکی به دادم برسه!
اما دریغ

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Zahra

    00

    ❤❤

    ۵ ماه پیش
  • راضیه نعمتی | نویسنده رمان

    😍♥️

    ۵ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۱۹ ساله 20

    خیلی خیلی عالی بود مرسی 😍ایول حامد مرسی که نجاتش دادی😘❤️

    ۱۰ ماه پیش
  • راضیه نعمتی | نویسنده رمان

    🙏😍♥️😘

    ۱۰ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.