پیله ی پروانه به قلم فرگل حسینی
پارت سی و هفتم
زمان ارسال : ۱۹۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
******
پروانه از بالکن به حیاط نگاه میکرد. خدمه درحال آماده سازی مهمانی شب بودند. میزهارا می چیدند وصندلی هارا کِشان کِشان دنبال خودشان می کشاندند.
قطعا اگر او نزدیک به آنها بود. همهشان را بابت این کار سرزنش میکرد.
در ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسرا
00فرگلی بگوچوقت این پروانه نگونبخت آرامش پیدامیکنه ازدست حامی آخه اسمش هم بهش نمیایدحامی😏🙏💋