پیله ی پروانه به قلم فرگل حسینی
پارت سی و ششم :
*****
حامی قوطی قرص را روی میز شیشه ای مقابل صدرا گذاشت.
_امروز خیلی حالش بد بود ولی به روی خودش نمی آورد.
صدرا که تازه از حمام بیرون آمده بود حولهای صورتی رنگ را روی موهای خیسش کشید.
_داداش به من ربطی نداره اما به نظرت یه ذره زیاده روی نیست؟
حامی چشم هایش را دور وبر قوطی قرص چرخاند وبعد آن را بلند کرد. یک دور قوطی را تکان داد وگفت:
_کشتن پدر من زیاده روی نبود؟
مطالعهی این پارت حدودا ۷ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۴۶ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
فرگل حسینی | نویسنده رمان
از هر کدوم که باشه بیشتر رایگان ومد نظره
۴ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00یعنی چه اتفاقی افتاده برای پروانه در اون تصادف که یادش نمیاد و باباش نمیخواد که اصلا یادش بیاد🤔هرچی که هست این پروانه لجباز آخرش میفهمه من مطمئنم 😍
۴ ماه پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
پروانه همیشه تلاشاش جواب میده😂
۴ ماه پیشهانا
00فرگل جان خسته نباشی گلم امیدوارم دوباره مثل قبل همه کامنت بزارن تا نویسنده خوبی مثل شما با ذوق برامون پارت بزاره
۸ ماه پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
منم امیدوارم.. واقعا کامنت خیلی به یه نویسنده انرژی میده😍🦋
۸ ماه پیشزینب
00سلام من میخوام قسمتای رمانا رو با سکه بازکنم***روشن میکنم اما بازم تبلیغ نمیاره سکه بده من چکار کنم؟
۸ ماه پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
والا خودمم نمیدونم چرا اینجوریه💔
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی
00حتما توی اون تصادف یه اتفاق خیلی بدی افتاده... شاید پروانه باعث مرگ کسی شده
۶ ماه پیشپرنیا
00واای پروانه مامان یا یکی دیگه از اععضای خانوادش باهاشبوده احتمالا توی تصادف ک مرده بخاطر این نمیذاره بفهمه🤔🤔
۸ ماه پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
نه مامانش که زندهست تو همون پارتای اول رفت پیشش
۸ ماه پیشرزا
00فر گل جون اینقدر از دست این حامی عصبانی هستیم یادمون رفتع کامنت بزاریم وبگما مثل همیشه عالی با وجود این حامی الدوله
۸ ماه پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
باشه از دستش عصبانی هستید خب بهش فحش بدید دیگه😂تا خالی بشید
۸ ماه پیش
اسرا
00حامی تاکیه میخادازپروانه انتقام بگیره وای ازدست این۲پا🙏درموردمسابقه منظورهمین پارتهاکه الان گذاشته میشن ملاک یاازاول بایدخوند🤔