پارت سی و ششم

زمان ارسال : ۱۹۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه


*****

حامی قوطی قرص را روی میز شیشه ای مقابل صدرا گذاشت.

_امروز خیلی حالش بد بود ولی به روی خودش نمی آورد.

صدرا که تازه از حمام بیرون آمده بود حوله‌ای صورتی رنگ را روی موهای خیسش کشید.

_داداش به من ربطی نداره ام ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.