پارت سی

زمان ارسال : ۱۵۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه

ملیحه تند و تند در می‌‌زد و می‌‌گفت:
ـ بهار درو باز کن ببینم چی شده. بهار جان! خواهش می‌‌کنم درو باز کن. دارم می‌‌میرم از نگرانی.
زنگ خانه به صدا در آمد و ملیحه ناکام از پاسخ ندادن بهار به طرف در رفت. در را که باز کرد، با دیدن مهناز خانم چهره‌‌اش باز شد:
ـ مهناز خانم! شمااین؟ خوش اومدین!
مهناز خانم لبخند زد و ظرف آشی دست ملیحه داد:
ـ بفرمایین!
ملیحه تشکر کرد و او را

378
93,911 تعداد بازدید
451 تعداد نظر
71 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید