تعمیرکار به قلم میلاد سرداری
پارت سی و پنجم
زمان ارسال : ۱۸۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
احتمالا دو پلاستیک بزرگ که در دستش صدا میدادند توجه زهره خانم را جلب کرد و او به سمت آقا خشایار رخ کج کرد. ناگهان سرگرمههای درهم زن از هم باز شد؛ درست مثل گل مردابیای که تا چند ثانیه قبل از شکفتن رخساره سرد و اندوه زده دارد اما وقتی میشکفد به یک ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مریم گلی
10چقدر خوشحال شدم که بلاخره آقا خشایار ،هاله رو بخشید ،قشنگترین قسمت رمان به نظرم همین دورهمی ۴نفره شون بود ،ممنون آقای سرداری