مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی
پارت پنجاه و چهارم
زمان ارسال : ۱۸۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 15 دقیقه
عطا کتش را به پشتی صندلیاش آویخته و پشت میزش نشسته بود. کاغذهایی را یکی پس از دیگری نگاه میکرد و سپس مهر و امضا میکرد. آنقدر محو کارش بود که اخمی بیاختیار روی پیشانیاش نشسته بود. با وجود جدیتی که داشت در آن لحظه صرف کارش میکرد، به این فکر میکرد که چقدر دانشجویان هتلداری را دوست دارد چون انرژی خاصی داشتند؛ با این حال این محبت را هرگز به کارآموزان هتل نشان نمیداد چون احساس م
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
آزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مرتضی خیلی پر حرفه همه چیزو هم بهم میچسبونه🤣
۳ هفته پیشهدی
00ولی نگفت مامانش سر زا مرد😂
۱ هفته پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
همه رو کلافه کرده 😂
۱ هفته پیشمیترا
00وای امان از آدم رو ی مخ مثل مرتضی
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مرتضی عشق یه ملت بود که🤣
۲ ماه پیشمهدخت
00مرتضی و عطا چه ترکیب باحالی
۳ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ترکیب خاصیه😍
۳ ماه پیشمرجان
00عطا و فرهاد چراااعصبی شدن من خودم بخداشخصا صدای خنده هام تا هتل مظفری رفت🤣🤣🤣راستی گفته باشم این مرتضی بخواد نگاه چب به کسی بندازه زنده زنده آتیشش میزنم حواست بهش باشه ازاده جون😤😂❤️ 🔥🔪🔪🔪
۳ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مرتضی دم به دیقه عاشق میشه و فورا فارغ زیاد روش حساب نکن یکمی هم تختههاش کمه😂
۳ ماه پیشمرجان
۱۸ ساله 00ای باباآزاده جون حالاخدازده توسرمن وبین همه ی اینااعاشق مرتضی شدم توهم هی عقش عتیقه منوضایع کن بزن توسرم خواهر💔😑😂ای بابا ِآخه مانباس یه ستاره توی این آسمون واس من باشه مشتی اینه رسمش لوتی؟!🤣🫠💔🔪
۳ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
والله اتفاقا مرتضی اگه بفهمه یه نفر عاشقشه از خوشی میمیرههههه🙈
۳ ماه پیشنیلوفرسامانی
00به مرتضی خداقوت میگم.حتی منم مثل عطا سرم رفت انقدر حرف زد😂😂 به قول یکی سرم رفت،نفست نرفت؟ 😂
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
لعنتی هزارتا حرف بیربط رو هم به همدیگه ربط میده😧
۴ ماه پیشRoghayyeh
00بیچاره فرهاد که قراره مرتضی رو هر روز ببینه
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
واقعا این بنده خدا هیچ راه گریزی از دست این برادر زن سمج و مزاحم نداره😅
۴ ماه پیشZahra
۲۵ ساله 00مرتضی دهنت سرویس😂
۶ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مغز واسه عطا بدبخت نمیذاره این بشر😅
۶ ماه پیشمنیر
00مرتضی که میخواد فرهاد رو برگردونه🤣🤣
۶ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
از بس پرروئه😂
۶ ماه پیشایلما
00۱هیچی بعیدنیس ازعطا البته این باروحق داره😅۲حتما دیگه ۳بنظرم باهم خوب باشن🤣۴عادی شده دیگه 😜۵بی اعصابی بکنار خیلی داماد دلسوز وجذابیه 😎بخاطر گلشنم ک شده بایدبسوزه وبسازه😁
۶ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
همین دیگه دردش گلشنه که میسوزه و میسازه🤭 واقعا دوماد خوبیه... به به! هیچکس اعصابش واسه مرتضی نمیکشه دیگه چه برسه فرهاد😩🤦
۶ ماه پیشایلما
00وای مرتضی چقدرحرف میزنه کلافه شدم😐😂حالا ببین عطا چی میکشه باز خودشو کنترل کرده بخاطر گلشن خدا صبرتون بده خانواده مظفری باوجود مرتضی😂😂😂
۶ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
واقعا خدا صبرشون بده😂😂😂 خیلی این بشر حرف میزنه... خیییلی... همه رو هم قاطی پاتی میکنه 🙄
۶ ماه پیشرویا (فن ...)
00اوخی چه پارت نازی ! ترکیب عطا و فرهاد و مرتضی ! درسته سبیلای فرهاد خنده داشت اما یکمم دلم براش سوخت نمیدونم چرا 😂
۶ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
اگه دلت سوخته پس چرا بهش میخندی؟😂 خب گناه داره این طفل معصوم😂
۶ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 002-فکر کنم آره البته همینجوریشم ورژنی از عطاهستا😍3-تا اینجا که انگار قرار بود مخ عطا رو بخوره تا جای که عطا اخراجش کنه😛4-اره وخانم کمالی انگار بدش نیامد دلش خواست 😎😁5-بهتر از این نمیتونستن پیدا کنن
۶ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
واقعا هم بهتر از این نمیتونستن پیدا کنن☺️☺️ حسابی حامیشونه🥺
۶ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
واقعا خانومه اصلا بدش نیومد😂
۶ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00دقیقا انگار همین میخواست بگه این سه کارو نکنیا مرتضی وگرنه میکشمت کاری ندارم که با گلشن چه نصبتی داری🤣😁3️⃣ 1-دست بزار بیخ گلوی فرهاد بگه اینو تو از کجا پیدا کردی اوردی🤣😛
۶ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
آره میگه از کجا اوردیش😂 طفلی به خاطر گلسن حسابی داره تحملش میکنه🥲
۶ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00به خودت نگو پرحرف اتفاقا من خیلی دوست دارم 😍راستی اگر اون زمان با این وبلاگ و اینا آشنا بودم حتما کلی برات نظر می گذاشتم نبود آشنا پس الان به جاش جبران میکنم😁🙈❤️
۶ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مرسی عزیزم😍😂💚
۶ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00عالی عالی مرسی😍کلی خندیدم برای تهیه غذای شیر خشک امین🤣یا اونجای که گچ کاری و کاشی کاری اینا بود 🤣یا تیکه آخرش جای پام باز بشه تو رو هم میارم مرتضی بدبخت این قرار رئیس تو بشه تو میخوای دستشوبندکنی🤣
۶ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خیلی اعتماد به نفس داره😩😩 واقعا فرهاد انگار گناه کرده خواهر اینو گرفته🤦 حسابی وبال گردنش شده😣
۶ ماه پیش
Hadis
۲۱ ساله 00وای خوبه عطا خودشو کنترل کرد😂😂 چی میگه این مرتضی، همه چیو بهم وصل کرد خداروشکر که عطا گلشن رو دوس داره😂 وای به حال فرهاد میرزای بیچاره😑😂