ما ماندیم و عشق به قلم مرضیه نعمتی
پارت بیست و پنجم :
فصل 9
مهناز خانم پس از هماهنگی با پیرزن و گرفتن آدرس دختر خواهرش به طرف عباس آمد و گفت:
ـ بیا. اینم آدرس.
عباس با اخم و دقت به آدرس نگاه کرد و گفت:
ـ برای امروز قرار گذاشتی؟
ـ آره. پیرزنه گفت ساعت شش بیاید. ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مرضیه
00پشتکاری که عباس تو خواستگاری داره رو ادامه تحصیل میذاشت حالا پروفسور بود