پارت بیست و سوم :

بهار در حال سشوار گرفتن به موهای خانومی با رویا حرف می‌‌زد و درباره خیابان نزدیک پارک می‌‌گفت.

رویا گفت:

ـ سشوارو اینطور که من می‌‌گیرم بگیر تا موهاش نسوزه.

بهار مطیعانه همان حرکت را کرد و رویا در تأیید حرف‌‌های او گفت:

ـ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.