پارت شصت و ششم

زمان ارسال : ۲۰۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 10 دقیقه

_طولش نده! به خاطر نجات جون خودت میگم!
_باشه! تا ماشین و روشن کنی برمی‌گردم!
سیاوش که به طرف ماشینش دوید منم تو تاریکی و سرما رفتم به طرف کلبه.
هنوز هضمش برام مشکل بود که چندین ساعت از عمرم و بدون اینکه چیزی ازش بفهمم از سر گذروندم.
انگار از صبحی که به طرف خونه ی پیام رفته بودیم تا اون لحظه به یه چشم بهم زدن گذشت. تنها نکته ی مثبت این بود که همگی سالم بودیم، اونم به طرز کاملاً م

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سمیرا

    00

    الاهی باز خفتش کردن

    ۷ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.