پارت نوزده

زمان ارسال : ۱۶۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

عباس دوباره از حلوا خورد. خیلی خوشمزه بود. بهار متوجه شد و گفت:
ـ الان می‌‌رم یکی دیگه میارم.
مهناز خانم گفت:
ـ نمی‌‌خواد خوشگله، خودم براشون درست می‌‌کنم.
ـ نه، ملیحه زیاد درست کرده. الان میارم.
بهار که رفت، مجتبی با لبخند گفت:
ـ چه‌‌قدر دختر خوبیه!
تلفن همراه عباس زنگ خورد وجواب داد:
ـ الو...
ـ سلام عباس.
ـ سلام. چه‌‌طوری ابراهیم؟
ـ چند روزه ن

378
93,595 تعداد بازدید
451 تعداد نظر
71 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • عالی

    00

    عالیه

    ۴ ماه پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    🙏💖

    ۴ ماه پیش
  • اسرا

    00

    این ماجرای ابراهیم بعضی ازمردهاانجام میدن یه جشن کوچیک میگیرن بعدعقددختردیونه میکنن بعدمیگن خرجی که کردیم بده تاطلاق بگیری یاوام میگیرن که ضامن ازخانواده دختره مشکل ابراهیم هم هست که دخترمهریه بگیره

    ۴ ماه پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    ابراهیم جوون خوبیه. مثل عباس و جوونای دیگه درگیر مشکلات اقتصادی جامعه‌ست💞

    ۴ ماه پیش
  • Samin Aghdasi

    00

    آخر رمان چی میشه؟ نسخه آنلاین هست؟

    ۴ ماه پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    این رمان دو حالته هست. روزهای زوج یک پارت از رمان رایگان میشه و می تونید مطالعه کنید. رمان رو حتما از طریق برنامه دنبال کنید نه سایت.

    ۴ ماه پیش
  • Samin Aghdasi

    00

    چه طوری عضو بشم؟

    ۴ ماه پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    روی درخواست عضویت ضربه بزنید. یک پیام از طرف من براتون میاد که در مورد مبلغ واریزی و ساعت پرداخته. اطلاعات رو در قسمت پیام ارسال بفرمایید. در زمان کوتاهی عضو رمان خواهید شد.

    ۴ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید