پارت هفده

زمان ارسال : ۱۶۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه

اشرف خانم سعی کرد خونسردی خودش را حفظ کند. به طرف زن رفت و گفت:
ـ کی برات رنگش کرده؟ این کار من نیست.
لیلا گفت:
ـ من رنگش کردم. اون روزی که نیومده بودی آرایشگاه من رنگش کردم ولی به خدا مثل خودت رنگ کردم مامان، بچه‌‌هاام شاهدن.
و نگاهی به رویا کرد وگفت:
ـ مگه نه رویا؟
رویا تأیید کرد وگفت:
ـ آره. خیلی خوب رنگ گذاشت.
اشرف خانم موهای زن را در دست گرفت و با دقت نگاهش ک

378
93,578 تعداد بازدید
451 تعداد نظر
71 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • م،ک

    00

    عالی

    ۴ ماه پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    🙏❤

    ۴ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 10

    عالی عالی مرسی مرضیه جونم 💋❤️

    ۵ ماه پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    ♥️♥️

    ۵ ماه پیش
  • اسرا

    10

    یعنی مهنازخانم عالیه زدتوبرجک مجتبی🙏😘

    ۵ ماه پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    😄❤

    ۵ ماه پیش
  • لیلی

    00

    دوسش دارم

    ۵ ماه پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    ❤❤

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید