رویای آشفته به قلم سمیه هرمزی
پارت نهم
زمان ارسال : ۱۸۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه
می شنود «برو بابا»گفتن کوروش را و با خنده هندوانه ی بزرگ را از کنار حوض برداشته و به داخل آشپزخانه ی کوچک در زیر زمین خودش می رود.چاقو به هندوانه می زند،قرمز است و آبدار.
-مهوش.
صدای داد کوروش را که میشنود قند در دلش آب می شود
« ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Syt
30خب میگم بیایم یه کاری کنیم هر اخر هفته ما یهو بیایم سه تا پارت رو باهم بخونیم تا لاقل انرژی که صرف بازکردن اپ میکنیم حلال باشه یه چهارتا پاراگراف متن باشه حداقل