پارت نهم

زمان ارسال : ۱۸۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه

می شنود «برو بابا»گفتن کوروش را و با خنده هندوانه ی بزرگ را از کنار حوض برداشته و به داخل آشپزخانه ی کوچک در زیر زمین خودش می رود.چاقو به هندوانه می زند،قرمز است و آبدار.

-مهوش.

صدای داد کوروش را که می‌شنود قند در دلش آب می شود

« ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.