پارت هشتاد و هشتم

زمان ارسال : ۱۲۹ روز پیش

تیره کمرم به عرق نشسته بود. تنها، مات و‌ مبهوت به چشمانی زل زده بودم که تنها عضوی بودند که هیچ شباهتی با چشمان هامورم نداشتند.
چشمان هامور شبیه به من بود، من همیشه چشمان آشنای او را در آینه دیده بودم.
امّا چشمان این مرد به لقبش می‌آمد، نه گویی بویی از احساس برده بود نه هیچ چیز دیگری. چشمانی که مشابهش را فقط در صورت رستاک دیده بودم.
زمان برایم متوقف شده بود
او‌ و برق موهایش

4489
692,085 تعداد بازدید
5,625 تعداد نظر
124 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

مرجان فریدی : ۱ سال پیش

توجه کنید دوستان
زمان فروش رمان ها از یکم تا سوم ماه و از ۱۵ ام تا هجدهم ماه یعنی در مجموع شش روز در ماه فروخته میشن،اگر در زمان دیگه ای جز روز های گفته شده(واریزی داشه باشید) تا زمان گفته شده، فیشتون برسی نمیشه.

مرجان فریدی : ۱۱ ماه پیش

سلام دوستان حتما توجه کنید.
نزدیک به سه هزار نفر عضو فعال رمان های vip هستن و این یعنی پول کسی خورده نشده، این یعنی،اگر واریز میکنید فقط خودتون نیستید و یه نفرم بیست و چهار ساعته نشسته منتظر پیام شخص خودتون باشه، پس این یعنی سه چهار روز حداقل طول میکشه تا کلی فیش به ترتیب ارسال و اعتبار برسی و کد عضویت داده بشه و‌کلی جواب سوال دیگه! پس اگر(با عده محدودی ام) درک همچین مسئله ساده ای و ندارید،میتونید واریز نکنید یا به جای توهین پولتون و‌پس بگیرید،مارو به خیر شمارو به سلامت، (با تشکر(یه سری پیام خوندم عصبی شدم،‌ولی لپ بچه های مهربون و با درک و فهم رو‌میبوسم)

مرجان فریدی : ۳ ماه پیش

سلام عزیزان
پارتای #پیرانا به همراه جبرانی
(سه پارت از هفته پیش ) توی اپ قرار گرفتن فردا ام پارتا سر تایم قرار می گیره.

یه نکته ای رو ذکر کنم.
_ساعتی که توی اپ برای قرار گیری پارتا اعلام شده فقط یه تایمر خودکاره که اگر پارتا از قبل سیو شده باشن قرارشون بده!

پس به این معنی نیست که مثل ساعت سریال هرجمعه سر ساعت پارتا آپلود شن
چون ممکنه بنده درست همون تایم توی مترو یا سر کار،در حال نوشتنشون باشم!

و یا ممکنه ویراستارم آنلاین نباشه و ادیت نکرده باشه.

و یا های مختلف.
من سه ساله دارم دو تا دوتا رمان vip می نویسم
و نه تا الان رمانی نیمه تموم مونده نه به کسی بد قولی شده.

متاسفانه هنوز به دستگاه تایپ تبدیل نشدم تا دقیقا سر تایم پارتارو براتون آپلود کنم.
و کل سه هفته اخیر درگیر ادیت با هم در پاریس ‌و محیط کاری جدیدم بودم.


ممنون از همه عزیزانی که طبق معمول درک و لطفشون و نشون دادن.
و پیشنهادم به دوستان محدود ناراضی اینه لطف کنن با نخریدن رمان های vip آینده من و دیگر همکاران بخت برگشته از اعصاب ما و خودشون حمایت کنن🤍

ممنون از توجهتون♥️

مرجان فریدی : ۱ هفته پیش

سلام دوستان، خواستم یه مطلبی و بهتون اطلاع بدم، خواهش دارم اگر تا به حال زندگی سیگاری و یا انتقام آبی و نخوندید، دست نگه دارید، چرا که این دو جلد قراره کاملا متفاوت با سبک دیگه و حتی اتفاقاتی دیگه نوشته بشن!
به طوری که کلا رمان های دیگه ای محسوب میشن،توی سبک پیرانا و خیمه شب بازی کاملا متفاوت*حتی آشنایی شخصیت ها با هم ممکنه فرق داشته باشه* پس لطفا جلد های قبل و دیگه مطالعه نکنید، چون یه سوپرایز بزرگ تو راهه :)

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • الهه

    10

    وی بیمارستان تشریف دارد

    ۱ هفته پیش
  • Kara

    60

    فقط اونجایی که آیوار میگه اون از من بود و تو اونو راحت کشتی...عزیزم مطمئنم که اگر هامور زنده بود با آیوار تیم پدروپسری محشری میشدن...

    ۴ ماه پیش
  • تی تی

    110

    یعنی با این رمان توقعی که نسبت به انتخاب تایپ ایده عالم داشتم بالا رفت یدونه ترکیب رستاک و ایوار و سردین بپیچید برم 🌝😂

    ۴ ماه پیش
  • sogand

    40

    تا عمر دارم برای این پارت از خوشحالی خون گریه میکنم :)))

    ۴ ماه پیش
  • ریحانه

    20

    ویونا عشقههههه

    ۴ ماه پیش
  • Fatemeh

    40

    یه سوال ذهنم و از وقتی پارتا رو خوندم درگیر کرده مگه ایوار از موهای سفید بدش نمی آمد پس چرا موهاش اینجا سفیده اونکه حتی نمیذاشت ریشه های موی های سفیدش دربیاد و اینکه ایوار چرا با رستاک و ویونا نرفت؟

    ۴ ماه پیش
  • Saniya

    20

    خب فکر کنم همراز باعث شد که ظاهر عجیبش رو بپذیره همونطور که خودش گفت...و حتما می خواد برگرده پیش افراد سازمان تا سرشون رو بند کنه انگار اونجا با هویت تقلبی جیمزه

    ۴ ماه پیش
  • Ara

    10

    اونجا واسه این موهاش رو رنگ میکرد چون زال بودن چیز عادی ای نیست مخصوصا تو ایران و تا جایی که یادم میاد هیچ جا نگفته شده که آیوار از زال بودنش &....;بدش میاد&....;.

    ۴ ماه پیش
  • ..

    380

    اونجا که میگه به خون بهم بدهکاری چیز خوبی بنظر نمیرسه

    ۴ ماه پیش
  • Fati311

    130

    به نظرم با نجات دادن جونه یکی که برای آیوار مهمه این خون جبران بشه

    ۴ ماه پیش
  • Sina

    ۱۷ ساله 120

    مرجاااان من طاقت ندارم ایکاش اروان هم بیاااااد من دوتا برادرارو باهم میخوام💞💞💞 یعنی الان این همه جمع خفن قراره باهم بزنن سازمان و بترکونن🏁🤌

    ۴ ماه پیش
  • Hadis

    30

    تاحالا پسر رمان خون ندیده بودم..سلام👀

    ۴ ماه پیش
  • helia

    90

    ایوار🤍 رستاک 🖤ویونا💙سردین❤️

    ۴ ماه پیش
  • شیدااا

    190

    کلا سردین نابغه ترینه...همشونو گردن گرفته

    ۴ ماه پیش
  • اسما

    40

    این قابل توصیف نیست بهشت رستاک موهای آبی ...جیییییییغغغغغغغغغ به شدت منتظرم تا یه تا تفنگدار کنار. هم قرار بگیرن 😃😃😃😃😃😃😃

    ۴ ماه پیش
  • فریماه

    10

    کن هیچ من نگاه ا

    ۴ ماه پیش
  • محدثه

    01

    چرا انقد کم بود این پارت

    ۴ ماه پیش
  • Valentina

    80

    نمیدوم چرا یاد سوپرمن و بتمن افتادم😐😂اونا اسم مادراشون یکی بود اتش بست کردن این دوتا هم نقطه ضعف هاشون

    ۴ ماه پیش
  • شبنم

    120

    یعنی عاشق این حرکت آیوارم که هیچ سوالی جواب نمیدههه الانم همینطورهه فقط غیر مستقیم میگه و تو جمله اول جواب نمیدههههه بعد چرا میگه یه دختر عاشقمه؟؟فکر کنم دوباره کور شدههه این همه ما عاشقشیمممممممم

    ۴ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید