پارت هفتاد و دوم

زمان ارسال : ۱۲۰ روز پیش



- ترسیدم، فکر کردم افتادی.


خندید.


- گفتم مرگ ممکنه هر لحظه بیاد ولی نه دیگه به این راحتی که تالاپ بیفتم بمیرم! طناب رو بگیر.


کمی بعد کنارش روی سقف دراز کشیده بودم و سرعت قطار هر لحظه کمت ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید